ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما

بعد از خودکشی ناموفق فرن به وسیلهٔ قرص:
باکستر (جک لمون): تو نمیتونی الان بری. دکتر گفت 48 ساعت طول میکشه تا اون مواد از بدنت خارج بشه.
فرن (شرلی مک لین): چقدر طول میکشه تا خاطراتت با یه نفر از بدنت خارج شه؟

The Apartment | 1960 |  Billy Wilder

ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (63)

هوگو ویوینگ: یاد گرفتم آرمان‌ها رو به یاد بیاریم، نه آدم هارو. چون یه آدم ممکنه از بین بره، دستگیر بشه و یا کشته بشه ولی چهارصد سال بعد یه آرمان میتونه دنیا رو عوض کنه …

V for Vendetta | 2005 |  James McTeigue

ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (63)


زنده یاد جهانگیر فروهر (بعد از بازجویی مردم در قهوه خانه): جماعت خواب، اجتماع خواب زده. جامعهٔ چرتی!!!
فرق میان قاتل و شاهد این است که قاتل شاهد جنایت هم هست. اما شاهد قاتل نیست.
البته خواجهٔ شیراز میگه: شاهده که کمر به قتل آدمی بسته، این قول حافظ ماست.
البته عرفای شما تعبیر دیگری از شاهدی دیگر دارند! پس فرق بسیاره بین شاهد و شاهد...

هزاردستان | 1358 | علی حاتمی

ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (63)


دیوید (شن پن): حالا که از زندان آزاد شدی میخوای چیکار کنی؟
چارلی (آل پاچینو): میخوام یه موسسه کرایه ماشین تأسیس کنم
دیوید: تو چه رؤیایی هستی!
چارلی: آدم با رویاهاش  زنده ست ...

Carlito’s Way | 1993 |  Brian De Palma

ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (63)


گــُردن (مایکل داگلاس): تو از دروغ گفتن راجع به من دست بردار، منم از راست گفتن راجع به تو دست بر می‌دارم.

Wall Street: Money Never Sleeps | 2010 |  Oliver Stone

ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (63)


محمدرضا فروتن: جایی که همه چی غلطه، درست بودن هم غلطه...

بازنده | 1383 | قاسم جعفری

ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (63)


من فکر می‌کنم هرکی که عاشق میشه دیوونه ست.
عاشق شدن واقعاً کار احمقانه آیه، یه جور دیوونگیه که از لحاظ اجتماعی پذیرفته شده است!

Her | 2013 |  Spike Jonze


ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (63)


باربوسا (جفری راش): این روزا دنیا خیلی کوچیک شده، نه؟؟
جک اسپارو (جانی دپ): نه اشتباه می‌کنی. دنیا هنوز همون قدره، فقط درونش یه کم خالی شده!

دزدان دریایی کارائیب | Pirates of the Caribbean: On Stranger Tides | 2011

ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (63)


جان نش (راسل کرو): " آلیشیا، فکر می‌کنی رابطمون ادامه پیدا کنه؟ چون من به یه اثبات احتیاج دارم، به یه سری داده قابل استناد."
آلیشیا (جنیفر کانلی): " ببخشید، باید یکم بهم وقت بدی تا نظریات دخترونه ام رو در مورد رومَنس بازنگری کنم ...اممم..
خب ... عالم هستی چقدر بزرگه؟ "
جان نش: " بی نهایت "
آلیشیا: " از کجا می دونی؟ "
جان نش: " می دونم چون تمام داده‌ها نشون میدن که بینهایته."
آلیشیا: "ولی هنوز اثبات نشده."
جان نش: " نه "
آلیشیا: " توئم که ندیدیش؟ "
جان نش: " نه "
آلیشیا: " پس از کجا مطمعنی؟ "
جان نش: " مطمعن نیستم. فقط باور دارم. "
آلیشیا: " امممم... خب فکر می‌کنم عشق هم همینطوری باشه.

A Beautiful Mind | 2001 |  Ron Howard

ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (63)


میدونی مادربزرگم همیشه چی می‌گفت؟
می‌گفت آگه می خوای خدا رو بخندونی، از برنامه هات برای آینده بهش بگو.

Amores Perros | 2000 | Alejandro González Iñárritu

ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (63)


پدرم همیشه می‌گفت آدمای این دنیا دو دسته‌اند:
چکش‌ها و میخ‌ها
خودت تصمیم می‌گیری که تو کدوم دسته باشی!

Focus | 2015 |  Glenn Ficarra, John Requa

ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (63)


مرد جوان: مادر " وینستون " داری؟
گیلانه: آره پسرجان... تو دکه اس ... خودت وردار
مرد جوان: ارزون نشده؟!
گیلانه: چی ارزون شده، غیرِ جون آدمیزاد؟!

گیلانه | 1383 | رخشان بنی اعتماد، محسن عبدالوهاب

ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (63)


گرین: اگر بتونی دشمنت رو هم دوست داشته باشی، اونوقت برنده واقعی توئی.

The Help | 2011 | Tate Taylor

ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (63)


سوئینی تاد: تنها دو دسته آدم روی زمین وجود دارند. عده ای که پاشون رو میذارن جایی که باید بذارن، و عده ای که پاشون رو میذارن روی صورت بقیه.

Sweeney Todd: The Demon Barber of Fleet Street | 2007 |  Tim Burton

ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (63)


هانا (سارا پولی): من نمی تونم باهات ازدواج کنم
جوزف (تیم رابینز): چرا؟
هانا: چون ممکنه یه روزی انقدر گریه کنم که اتاقمون پر از اشک بشه و تو غرقشی ...
جوزف: شنا کردن یاد می‌گیرم ...

The Secret Life of Words | 2005 |  Isabel Coixet

ماندگارترین دیالوگ های تاریخ سینما (63)


یادت باشه اینجا ایرانه.
قانونی که نوشته شده اجرا نمیشه
بلکه قانونی اجرا میشه که نوشته نشده.

یک مشت پر عقاب | 1386 | اصغر هاشمی